آیا باید در ایران به یک جراحی سخت تن داد؟

by عباس پهلوان

حالا دیگر وقتی «احمدی نژاد» صحبت از «مدیریت جهانی» می کند آن هم به مدد و یاری «امام زمان» حتی با «تسلط جهانی» امام دوازدهم نیز آدم نه فقط خنده اش نمی گیرد ، بلکه می خواهد رییس جمهور هالو مشنگی ـ که فکر می کند خیلی مرد رند است ـ دم دستش باشد و دوبامبی توی سرش بزند که خر خودتی!

البته این بنده قصد ندارد (مثل خیلی ها) احمدی نژاد را «عددی» بداند که جلوی خامنه ای ایستاده و دق دلی خالی کردن سر او، به حساب حمایت از «رهبر معظم» گذاشته شود که هر دوتایشان الحق و الانصاف مستوجب دو تا پس گردنی نر و ماده هستند تا از این خواب و خیال هایی بیرون بیایند که مردم ما را به خاک سیاه نشانده و چاردیواری مملکت ما را با خطر هولناکی روبرو کرده است.

در این میان اگر هزار و یک مورد از عجز و درماندگی حکومت اسلامی ـ با امام زمان و یا بی امام زمان ـ را نادیده بگیریم ، آن چه صبح تا شام مردم ایران شاهدند «عدم امنیت» و ناامنی است ـ که آخوندها، و انیفورم پوش های سپاه و بسیج که بی قمقمه مشق می کنند و آیت الله های حکومتی که انگار تخمشان را می فشارند، یکسره چُسناله «بدحجابی» و بی حجابی گرفته اند و همراه با «سازمان تبلیغات اسلامی» می خواهند این همه بی عرضگی و بی لیاقتی را منحصر به وضعیت و پوشش خانم ها در خیابان ها کنند. فلان آخوند ربودن زنان و دختران و هتک حرمت و آزار آنان را به حساب بدحجابی، تنگ و چسبانی مانتوی آنان می گذارد و یا دیگری، تجاوز دسته جمعی به زنان را در یک محدوده خصوصی «بابت تفریح و تفرج زنان در باغشان» می دانند! در حالی که در کشورمان در هیچ موردی «امنیت» نیست: امنیت شغلی نیست. امنیت سرمایه گذاری ، امنیت کسب و کار و پیشه، امنیت تحصیل و تدریس، امنیت وکالت و ... صدها مورد دیگر . خیلی موارد نیز مثل روزنامه نگاری و فیلمسازی و برنامه های رادیویی و تلویزیونی ، فاتحه اش را خوانده اند (حتی نطق قبل از دستور نمایندگان مجلس ، اگر بخواهد فضولی کنند) ...

یک بنده خدا انسان ایرانی را به اتهام توهین به رهبر و رییس جمهور به سی سال حبس در نقاط بد آب و هوا محکوم کرده اند و صدضربه شلاق!

مدت هاست که در ایران نه فقط دختران و پسران ، زنان و مردان، پدران و مادران امنیت ندارند و حالا این «عدم امنیت» و اذیت و آزار شامل کودکان خردسال هم شده است و بچه ها مورد آزار و اذیت ، سیگارسوزی، داغ گذاری پدر و مادر بی پول، معتاد ، بیکار و عصبی خود قرار می گیرندو موارد متعدد «کودک آزاری» توسط والدین ادامه دارد.

در همین حال با خبط و خطا و شلنگ تخته اندازی های سیاسی، دیپلماسی ـ که از رهبر گرفته تا گماشتگان رهبری در قوه های مجریه و مقننه ـ مرتکب می شوند ، بیم آن می رود که فردا و پس فردا چهار دیواری مملکت ما هم امنیت «تمامیت ارضی» خود را از دست بدهد. مگر این که این بساط هچلهفی که درچیده اند را وربچینند!

انگار که مردم ما باید خود را برای یک «جراحی» سخت سیاسی آماده کنند چون با هر حسابی برای ملت ایران چنین وضعیتی تحمل کردنی نیست: چه خوش گفت یک روز دارو فروش/ شفا بایدت داروی تلخ نوش!/. 

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Library