یک حرفه قابل احترام با حیثیتی شامخ

by دکتر سیروس مشکی- حقوقدان

* سوگمندانه تبلیغات تجارتی و گزافه گویی لطمه شدیدی به حرمت جامعه وکالت و این حرفه مقدس وارد کرده است!

همزمان با سوداگری ها، تعدادی از وکلا برای جلب منفعت به طرح دعاوی واهی و بی اساس می پردازند!

* طرح شکایت مضحک از جانب یک میمون برای تقاضای غرامت که «حق کپی رایت» میمون ضایع شده است!

* قضیه میمون در دادگاه نشان دهنده سطح شعور و یا درجه سودجویی وکلایی ست که به هر وسیله ای متوسل می شوند تا درآمدی برای خود ایجاد کنند!

 

میمون ها، در دادگاهها!

پیشترها، وکلا در آمریکا نیز همانند بیشتر کشورهای متمدن، حق آگهی نداشتند. در پاره ای از کشورها نظیر انگلستان، وکیل حتی حق نداشت پشت نام خود در روی زنگ خانه یا دفتر تلفن، عنوان «وکیل» را قید کند. اصولاً آگهی تجارتی برای حرفه وکالت نوعی کسر شأن و منافی حیثیت شامخ این مقام بود. بقول یکی از استادان ما در دانشکده حقوق، بعد ازخداوند باری تعالی، حقوقدانان «تقدیر مقدر» می کنند. در غالب موارد، اختیار مال و جان و ناموس مردم در اختیار وکلا و قضات است و لذا، این رتبه اقتضای احترام بیشتری را نسبت به سایر مشاغل داراست.

چند سال پیش، یکی دو تن از وکلای سودجوی آمریکایی به دادگاه مراجعه کردند و به استناد اصل آزادی بیان مصرح در اصل اول متمم قانون اساسی به اجازه تبلیغ خواستند. در نتیجه پس از رسیدگیهای مکرر در دادگاههای بدوی، پرونده به دیوانعالی امریکا راه یافت و دیوان عالی، وکلا را مجاز به تبلیغ و انتشار آگهی های تجارتی شناخت.

این نتیجه ناگوار باعث شد که از آن زمان، سودجویانی به ضرب تبلیغ و گاه آگهی های پر گزافه و نادرست، حرمت این حرفه را آلودند و کار بدانجا رسید که روی نیمکت های اتوبوس و دیوار خیابانها و شاهراهها هم، عکس و تبلیغات دل آزاری راه پیدا کرد. نگارنده حتی در یکی از مراسم سیزده بدر که ایرانیان در پارکی گرد هم آمده بودند، وکیلی را دید که میزی بر چمن نهاده و در کنار سبزی و آش فروش، به تبلیغ کار خود و مشاوره حقوقی (!) پرداخته بود.

سوگمندانه این نفع طلبی، لطمه شدیدی به حرمت جامعه وکالت و این حرفه مقدس وارد کرده است.

همزمان با این سوداگری ها، پاره ای از وکلا به منظور جلب منفعت، به طرح دعاوی واهی و بی اساس می پردازند و کار را به جائی می رسانند که اسباب مضحکه می شود.

یکی از این موارد که اخیراً پیش آمده است، طرح دعوائی از جانب یک میمون علیه یک عکاس امریکایی است. هر چند باور کردنش آسان نیست، وکیل یا وکلایی از جانب میمونی، به دادگاه مراجعه کرده و تقاضای غرامت کرده اند!

داستان از این قرار است که چندی پیش میمونی با استفاده از دوربین یک عکاس حرفه ای که در صحرا کار گذاشته بود چند عکس خودپرداز (سلفی) از خود می گیرد. صاحب دوربین وقتی متوجه این عکسها می شود آنها را در فضای مجازی منتشر می کند.

بلافاصله وکلای دانشمند(!) انجمن حمایت از حیوانات فغان برمی آورند که حق کپی رایت حضرت میمون ضایع شده است و ایشان مستحق دریافت غرامت است!؟ اینان بلافاصله در دادگاه شهر سان فرانسیسکو به وکالت از میمون و بطرفیت صاحب دوربین اقامه دعوی می کنند. پرونده سرانجام به دادگاه تجدید نظر فدرال در سان فرانسیسکو می رسد و قضات این دادگاه رای می دهند که حیوانات نمی توانند انسانها را به دلیل نقض کپی رایت به دادگاه احضار کنند!

در رای دادگاه آمده است که: «ابتدا باید احراز کنیم که آیا یک میمون می تواند انسانها، شرکتها و موسسات را برای جبران خسارات خود مورد تعقیب قضائی قرار دهد و یا برای جلوگیری از بروز خسارت بیشتر از دادگاه دستور موقت بگیرد»؟

قاضی کارلوس بیا، یکی از سه تن دادرس دادگاه تجدیدنظر فدرال منطقه نهم چنین ادامه می دهد:

«به عقیده ما این میمون، همانند سایر حیوانات که انسان نیستند از لحاظ قانونی صلاحیت طرح دعوی براساس قانون کپی رایت را ندارد».

این میمون که هشت ساله است و ناروتو نام دارد، در اراضی حفاظت شده ای در اندونزی زندگی می کند و در سال 2011 با استفاده از دوربین عکاس طبیعت، آقای دیوید اسلیتر چند عکس از خود برداشته بود. ظاهراً در آن زمان، دوربین در صحرا کار گذاشته شده بود و متصدی نداشت.

وکلای انجمن حمایت حیوانات در سال 2015، علیه دیوید اسلیتر طرح دعوی کردند و او را متهم به نقض حقوق معنوی موکل خود، یعنی میمون مزبور نمودند!

یکی دیگر از دادرسان دادگاه تجدیدنظر این دعوی را واهی و بی اساس دانست و چنین اظهار داشت: «برای آنکه حیوانات را واجد حقوق معنوی و صلاحیت اقامه دعوی بدانیم باید تکلیف وظایفی را هم که آن حقوق ایجاب می کند، روشن نمائیم ونظر به اینکه حیوانات نمی توانند بزبان انسان تکلم کنند، کسی نمی تواند بجای ایشان قدم پیش گذارد! ازاینرو دادگاهها اختیار رسیدگی به دعاوی را که از جانب حیوانات مطرح می شود ندارند!»

قضیه میمون در دادگاه از چند جهت واجد اهمیت است. مهمتر از همه، سطح شعور و یا درجه سودجوئی وکلائی است که به هر وسیله ای متوسل می شوند می کنند تا درآمدی برای خود ایجاد کنند. شاید رواج سودجوئی و زوال شرم و انصاف، باعث شده است که در روزگار ما، میمون ها هم به دادگاه ها را پیدا کنند و وای به روزی که مراجع دادرسی یکسره در تصرف حیوانات قرار بگیرد.

زمانی شکسپیر در نمایشنامه شاه لیر از زبان سلطان مقتدر وقت گفته بود اولین کاری پس از بقدرت رسیدن انجام خواهیم داد، تمام وکلا را خواهیم کشت.

این سخن اما، بدان جهت بود که سلطان زورگو و مستبد از حق طلبی و عدالت جوئی وکلا به ستوه آمده بود. امروزه چنین رویائی را همچنان می توان در سر داشت ولی بنا به انگیزه ها و دلایل دیگر!

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription